هارولد پینتر، نمایشنامهنویس یا سیاستمدار؟
هارولد پینتر، نمایشنامهنویس، بازیگر، سیاستمدار و
فعال حقوق بشر، از نویسندگانی است که مارتین اسلین، آثار او را ابزورد
دانسته ولی خود پینتر همواره از این طبقهبندی گریخته و بیآنکه خود
خواسته
باشد مبدع سبک پینترسک یا پینتریسم است. پینتر، نطقهای زیادی را علیه
مارگارت تاچر، تونی بلر و جورج بوش انجام داده که بسیاری، اعطای جایزه نوبل
به او را در سال 2005 به همین دلیل میدانند. هارولد پینتر
نمایشنامهنویسی صاحب سبک است که بیان فشرده و گیرای او، با مکثها و
سکوتهای عمیق و مؤثر معروف است. سکوتهایی که کارگردانها و بازیگران
بسیاری را به زحمت انداخته و البته مایه خنده پینتر بوده است. خود پینتر
گفته است: «اگر به معنای این سکوتها پی نمیبرید حذفشان کنید.» شوخیای
که بیشتر، تحریک کننده برای مبارزه است تا راهکاری عملی. در بیان اهمیت و
تاثیر پینتر بر تئاتر همین بس که سبک پینترسک با اجرای نخستین نمایش وی،
اتاق در سال 1960، به کلیه آثار خود او و دیگر آثار تئاتری و غیر تئاتری
انگلیسی زبانی اطلاق شده که ابهامآمیز و پرتنش هستند. هارولد پینتر
تنها فرزند پدر و مادری یهودی در اکتبر 1930 در محله هاکنی شمال لندن متولد
شد و پدرش خیاط بود. او در فضایی سرشار از اظهارات یهود ستیزی بزرگ شد که
اهمیت به سزایی در نمایشنامهنویس شدنش داشت. در شروع جنگ بینالمللی دوم،
در 9 سالگی مجبور به ترک لندن شد و در 12 سالگی به لندن بازگشت. پینتر
میگوید تجربه بمبارانهای جنگ هیچوقت او را رها نکرده است. مارتین
اسلین، در 1968پینتر را همرده شکسپیر و بکت دانست و در کتاب اثرگذار و
تاریخسازش تئاتر ابزورد، در فصلی بلند به کار او پرداخت و او را در زمره
مهمترین چهرههای تئاتری شمرد که خود، «ابزورد» نام مینهاد. دنیای نقد
حتی دههای صبر نکرد تا ببیند پینتر پیچیدهتر و پردستاوردتر از آن است که
در محدودهای چنین ـ یا اصلاً هر محدودهای ـ جایگیرد و تعریف شود. بیشتر
نمایشنامههای پینتر در بستری معمول و رئالیستی آغاز میشوند اما در
ادامه، آرامآرام تغییر شکل میدهند و ابهام و غرابت دنیایی تمثیلی و جهانی
سوررئال را مییابند؛ چیزی که در دنیای رمان در آثار گابریل گارسیا مارکز و
رئالیسم جادویی او میتوان یافت. زبان خاص آثار پینتر هم در نبرد برای
ایدئولوژیکنشدن آثار او یاریگرش بودهاند. جملههای ساده و بسیار فشرده
آثارش، لابهلای انبوه مکثها و سکوتهای آدمها، نمایشنامههایش را چنان
وهمی میبخشد و چنان به هر جمله وجهی کنایی و تهدیدکننده میدهدکه امکان
هر تعبیر مشخص و محدودی را سلب میکند. نخستین نمایشنامهاش، "جشن
تولد" (1957)، در 1958 در تئاتر لیریک لندن روی صحنه رفت و به دلیل ابعاد
افسانهایاش با شکست فاحشی مواجه شد و فقط یک هفته روی صحنه بود، اما
بعدها بیشتر از دیگر نمایشنامههایش به روی صحنه رفت. در"جشن تولد" کمترین
کلمات میان افراد نمایش رد و بدل میشود. ظاهراً قرار است جشن تولدی گرفته
شود اما دو نفری که برای برگزاری جشن میآیند، در اوج گمنامی مشکوک و غریبه
به نظر میرسند و در نهایت فرد را با خود سوار ماشینی میکنند و به
ناکجاآبادی میبرند و به نوعی پیک مرگ را تداعی میکنند در واقع تولد به
نوعی مرگ فرد تلقی میشود و این با نگاه رمانتیک امروز سینما به مرگ تفاوت
دارد و نوعی نگاه گروتسکوار را تداعی میکند. پینتر، سپس نمایشنامه
خود به نام"اتاق" را به نگارش در میآورد. پس از به صحنه رفتن این متن،
پینتر تصمیم میگیرد به کار نوشتن ادامه دهد. نمایشنامه پینتر با چنان
موفقیتی روبرو میشود که یک مدرسه دیگر از پینتر اجازه میخواهد تا
نمایشنامه"اتاق" را به صحنه ببرد. اتاق، دارای تمام اجزایی است که او در 21
سال نخست کار نمایشنامهنویسی خود از آنها استفاده میکند، چه از جهت
درونمایه و چه از نظر سبک. پینتر علاقهمند است که در این نمایشنامه وجود
تهدید را در معرض دید قرار دهد و سپس آدمهایی، در اینجا را مطالعه کند
که زیر فشار این تهدید در شرف نابودی هستند. پینتر در ۱۹۵۸ نمایشنامه
دیگری به عنوان"درد مختصر" را به نگارش در میآورد. در همان سال هم"مستخدم
ماشینی" و هم"جشن تولد" در آلمان اجراهای جهانی و معروف خود را بر صحنه
میبرند و این نخستین موفقیت جهانی پینتر را به دنبال میآورد...
|