رازهاي موفقيت يك اجراء
با گسترش شبکههای تلویزیون، ماهواره، سینما، اینترنت و
بازیهای کامپیوتری، تئاتر روز به روز جذابیت پیشین خود را از دست
داده و نیاز به نو شدن دارد. نگارنده کوشیده است تکنیکهایی را شناسایی
کند که اجرای آنها موفقیت کارگردانان را در یک اجرا تضمین میکند.
ظاهراً این شناسایی و فهرستکردن اولینبار است که در جهان انجام میشود. این مقولهای است که
تاکنون در جهان به دلیل نیاز داشتن به دانشی چندرشتهای، پیوند آن با
کاربردهای سیاسی، و قاعده فاشنشدن رازهای موفقیت حرفهای(که طبق رویه،
رقبا نباید بدانند)، ناشناخته مانده است. نگارنده در پژوهش حاضر کوشیده
است وارد این منطقه ممنوعه شود. واژههای کلیدی: جذابیت، تأثیر، متقاعدسازی، سمپاتی، تعلیق، جلب توجه، مدیریت جذابیت. پیشگفتار؛
اگر جذابیتی نباشد تأثیری نیز ایجاد نخواهد شد. ایجاد جذابیت ریشه در
رفتارهای حیوانات برای جذب جنس مخالف و ترساندن رقبای همجنس دارد. (چکنر:
374 تا 389 ) همچنین تقلید رفتار و صدای حیوانات برای جذب آنها در شکار از
نخستین کوششهای انسان برای ایجاد جذابیت است. (مکی: 14+ براکت: 38) هنوز
هم میتوان رد پای این جذابیت را در هنر جستوجو کرد: هنرمند نخست مخاطب را
جذب میکند و سپس اندیشه یا حس مورد نظر را به او تزریق میکند، مثل یک
شکارچی که شکار را به سمت خود جلب میکند و به او ضربه میزند. مقولههای
جذابیت و تأثیر به دو بـخـش تقـسیـم مـیشـونـد(که تکنـیکهـای مـربـوط
به آنها در پی خواهد آمد): 1. Composition (ترکـیببـنـدی) 2.
Articulation (مفصل بندی). تکنیکهای تئاتر برای تأثیر بر نگرش، احساسات و رفتار تماشاگران *
حس انگیزی؛« تجربه تئاتر در وهله اول، تجربهای است حسی... کاری که
نمایش با تماشاگر میکند برانگیختن مستقیم عواطف او است. این فرایند، نخست
عینی و برآشوبنده است و در وهله دوم، عقلانی است.» (هاج: 45 و142) یکی
از روشهای تئاتر که برای تماشاگر ایجاد علاقه میکند تا اجرا را
دنبالکند، برانگیختن احساسات و عواطف تماشاگراست، احساسات و عواطفی مانند:
شادی، غم، همدردی، نفرت و... بعضی از اجراها به بهانه برشتی بودن، از
برانگیختن احساس مخاطب و لذتبخشی ناتوان شده و طفره میروند و گاهی حتی
فکر تماشاگر را نیز به کار نمیاندازند و اجرایی خشک، بیروح و بیاثر
میشوند. شاید ذکر فرمول« A.I.D.A » برای کارگردانان مذکور بیفایده
نباشد:« طبق فرمول A.I.D.A » که از همه معروفتر است، روند جذابیت و تأثیر
اینگونه است: 1. توجه (Attention) 2. علاقه (Interest) 3. تمایل(Desire)
4. عمل(Action). فرمول« A.I.D.A » (به دلیل ارتباط بیشتر تراژدی با احساس)
به تراژدی نزدیکتر بوده و به عبارتی، دیونیزوسی است. شاید اجرای بیضایی از
افرا را بتوان نمونهای از حسانگیزی نسبتاً مناسب دانست. * فکر
انگیزی؛ در زندگی روزمره گاهی احساساتمان برانگیخته میشود وگاهی به فکر
فرو میرویم و این به حالات انسانی ما درآن لحظات بستهگی دارد؛ ولی تئاتر
یکی از راههای هدایت توجه و افکاراست و تا اندازهای درک تماشاگر را
کانالیزه میکند. بعضی اجراها بیشتر احساس را بر میانگیزند و بعضی بیشتر
تفکر را فعّال میکنند. شاید ذکر فرمول « A.C.C.A » برایکارگردانان
بیفایده نباشد: 1. آگاهی(Awareness) 2. درک(Comprehension) 3.
تقاعد(Conviction) 4. عمل (Action). فرمول « A.C.C.A » بهدلیل ارتباط
بیشتر آثار مبتنی بر بیگانهسازی (verfermdung) (یا کمدی) با عقل و
فکرانگیزی به verfermdung یا کمدی نزدیکتر بوده و بیشتر آپولونی است.
(نیچه: زایش تراژدی) مثال برای فکرانگیزی: دریاچه پنهان (کارگردان: مسعود
دلخواه). در ادامه به روشهایی از حسانگیزی و فکرانگیزی اشاره میشود. *
متفاوت نمایی؛ مثالی از ادبیات: مولوی، مثنوی را برای تدریس در مدارس و
حوزه ها نوشته بود نه برای مخاطبین امریکایی در قرن20. عامل جذابیت برای
مولوی تعلیق نبود، شاید موضوع، بازیهای زبانی _ شعری، تحریف
اصلداستان و مانند اینها برای او تکنیکهای جذابیت به شمار میآمدند،
ولی جالب این که همین متفاوت بودن مثنوی در تکنیکهای جذب مخاطب باعث شده
در قرن 20 در امریکا، جذاب واقع شود و پر فروشترین کتاب سال شود. دقیقاً
نو بودن موضوعات مثنوی، متفاوت بودن نگاه مولوی به آن موضوعات و تفاوت
مولوی با نویسندگان کلیسایی و حرفهای، باعث جذابیت مثنوی شده است. 1.
تئاتریکالیتی؛ تئاتریکالیتی یکی از ابزارهای متفاوت نمایی، بیگانهسازی و
ایجاد جذابیت در تئاتر است. جنبههای تئاتریکال تئاتر معاصر با نظریههای
دو نفر آغاز میشود: مهیر هولد، آرتو. تئاتر نخست برچسبهای نگرشی و
نگرشهای قالبی (prejudices ) (X خوب است یا Y بد است) را با بیگانه نمایی،
غیرمنتظره نمایی یا تئاتریکالیتی از میان میبرد و تفکر را فعال میکند.
خود تئاتریکالیتی به دو بخش تقسیم میشود: الف. تئاتریکالیتی بصری. در
عصر سینما ناممکن است که بتوانیم حس حضور در اجرایی نمایشی را از میان
ببریم. (روبین: 121) تئاتر دو راه کلّی دارد:1. پناه بردن به کلام در
هنگامه هجوم تصاویر زیبا در رسانهها 2. رقابت با تصاویر رسانهها. (روبین:
271) من پیشنهاد آرتو و گروتوفسکی را یادآوری میکنم(راهسوم): تلفیق
سینما با تئاتر و روی آوردن تئاتر به آن چه گروتوفسکی، جذابیتهای ذاتی
تئاتر مینامید، مانند سیرک و رقص. مثال برای تئاتریکالیتی بصری: (شاهلیر.
کارگردان: روبرتوچولی) ب. تئاتریکالیتی صوتی. با دگرگونی در لحن،
بلندی، ضرباهنگ و سرعت کلام، تماشاگران گوش به زنگ میمانند نه اینکه
یکنواختی الگوی شنیداری آنها را خسته و دلزده کند.» (اسلین:. 70) مثال:
آواهای نامفهوم در بخوان(کارگردان: عاطفه تهرانی).
|